امروز در طی تـحقـیقاتمان به مـکانی به نام «بیمارستــان»
یا به گفته ی برخی زمینی های صاحبنظر «مریض خـونه» برخوردیــم.
فاکتـورهایی که بیش از هـرچیزی توجه ما را به خود جلب کرد، افـرادی بـودند
به نام «بیمار» که بااینکه بیمارستان تنها برای درمان آنها ساخته شده بود
اما از کمترین توجه برخـوردار بـودند. هر بـیمارستان علاوه بر بیـمار
دارای عده ای به نام «پرسـنل» نیز می باشد. پرسنـل شامل پزشـک، پــرستـار،
بهـیار و غیـره می باشد که هیــچکدام به جایـگاه خود راضی نیستنـد و بر
این عقیده اند که حق ما بیشتر از این اسـت. برای مثال امـروز پرستاری از
حق خوری در «پـزشک سالاری» شکایت می نمود. اینکه این پزشک سالاری چیست و
کجاست، هـنوز مشخص نیست و تحقیقات در این زمینـه ادامه دارد!! امّـا
احتمال می دهیم این مکان یک نوع صـفـاسیتـی مخصوص پزشکان است!
همچنین طبق گفته ی یک پزشک، تمام افراد برای پزشک شدن سر و
دست هم را می شکنند. علت این امر هنوز معلـوم نشده که چرا لازمـه ی پزشک
شدن چنین خشـونت قُــزمیــتانـه ای است؟!!!! پزشکان به دو دستــه ی باسواد
و بی سواد تقسیم می شوند. هرچقـدر یک پزشک برای بیـمار بیشتر دارو تجویـز
کند نشان دهنده ی باسـوادی او و رضایت بیـشتر و دعای خیـر بیمار است!
مـعمـولاً هر بیماری در بیمارستان یک یا چــند «هـمراه»
دارد. وظیفه ی هر همراه این است که فریاد بزند تا هفت جد پرسنل جلوی
چشمانشان بیایــد. اما با این رفتار خشونت آمـیز، نه تنها هفت جد پرسنل
جلوی چشمشـان نمی آید بلکه آنها از روی چیزی به نام «لج و لج بازی» همراه
را به بیـرون از بـخش شوت می نمایند!! به همین منظور یک عدد همراه را برای
آزمایش و بـررسی برایـتان ارسال کردیم. تــمـاس... فـــرت!