ریاضیات فازی یک فرا مجموعه از منطق بولی است که بر مفهوم درستی نسبی، دلالت می کند. منطق کلاسیک هر چیزی را بر اساس یک سیستم دوتائی نشان می دهد ( درست یا غلط، 0 یا 1، سیاه یا سفید) ولی منطق فازی درستی هر چیزی را با یک عدد که مقدار آن بین صفر و یک است نشان می دهد. مثلاً اگر رنگ سیاه را عدد صفر و رنگ سفید را عدد 1 نشان دهیم، آن گاه رنگ خاکستری عددی نزدیک به صفر خواهد بود. در سال 1965، دکتر لطفیزاده نظریه سیستمهای فازی را معرفی کرد. در فضایی که دانشمندان علوم مهندسی به دنبال روشهای ریاضی برای شکست دادن مسایل دشوارتر بودند، نظریه فازی به گونهای دیگر از مدلسازی، اقدام کرد.
منطق فازی معتقد است که ابهام در ماهیت علم است. بر خلاف دیگران که معتقدند که باید تقریبها را دقیقتر کرد تا بهرهوری افزایش یابد، لطفیزاده معتقد است که باید به دنبال ساختن مدلهایی بود که ابهام را به عنوان بخشی از سیستم مدل کند. در منطق ارسطویی، یک دستهبندی درست و نادرست وجود دارد. تمام گزارهها درست یا نادرست هستند. بنابراین جمله «هوا سرد است»، در مدل ارسطویی اساساً یک گزاره نمیباشد، چرا که مقدار سرد بودن برای افراد مختلف متفاوت است و این جمله اساساً همیشه درست یا همیشه نادرست نیست. در منطق فازی، جملاتی هستند که مقداری درست و مقداری نادرست هستند. برای مثال، جمله "هوا سرد است" یک گزاره منطقی فازی میباشد که درستی آن گاهی کم و گاهی زیاد است. گاهی همیشه درست و گاهی همیشه نادرست و گاهی تا حدودی درست است. منطق فازی میتواند پایهریز بنیانی برای فنآوری جدیدی باشد که تا کنون هم دستآوردهای فراوانی داشته است.
کاربردها:
از منطق فازی برای ساخت کنترل کننده های لوازم خانگی از قبیل ماشین رختشویی (برای تشخیص حداکثر ظرفیت ماشین، مقدار مواد شوینده، تنظیم چرخهای شوینده) و یخچال استفاده می شود. کاربرد اساسی آن تشخیص حوزه متغیرهای پیوسته است. برای مثال یک وسیله اندازه گیری دما برای جلوگیری از قفل شدن یک عایق ممکن است چندین عضو مجزا تابعی داشته باشد تا بتواند حوزه دماهایی را که نیاز به کنترل دارد به طور صحیح تعریف نماید. هر تابع، یک ارزش دمایی مشابه که حوزه آن بین 0 و 1 است را اختیار می کند. از این ارزشهای داده شده برای تعیین چگونگی کنترل یک عایق استفاده می شود.
حال با مثال دیگری اهمیت این علم را بیشتر درک مینمائیم:
یک انسان در نور کافی قادر به درک میلیونها رنگ میباشد.ولی یک روبوت چگونه میتواند این تعداد رنگ را تشخیص دهد؟ حال اگر بخواهیم روباتی طراحی کنیم که قادر به تشخیص رنگها باشد از منطق فازی کمک میگیریم و با اختصاص اعدادی به هر رنگ آن را برای روبوت طراحی شده تعریف میکنیم.
از کاربردهای دیگر منطق فازی میتوان به کاربرد این علم در صنعت اتومبیل سازی(در طراحی سیستم ترمز ABS و کنترل موتور برای بدست آوردن بالاترین راندمان قدرت)،در طراحی بعضی از ریزپردازنده ها و طراحی دوربینهای دیجیتال اشاره کرد.
می اندیشم پس هستم!
میخواهید بدانید این فیلسوف بختبرگشته که حدود 360 سال پیش از دنیا رفته است چرا دوباره خبرساز شده است، باید به عرضتان برسانیم که هیچ ربطی به نظریات فیلسوفانه و فرمولهای ریاضی او ندارد. بلکه انتقال چندباره جسد او (منظورمان در اینجا همان استخوانهایش است) از یک شهر به یک شهر دیگر خبرساز شده است.
میگویند دکارت هم مثل باخ آهنگساز مشهور که برای گذران زندگی دستنوشتههای موسیقیاش را به کاسبان در عوض اندک غذایی میفروخته، دستنوشتههای فلسفیاش را برای امرار معاش به دست نااهلان سپرده است! پس از گذشت حدود 360 سال از مرگ او جسدش هم مانند نوشتههایش بیخانمان شده است. مدتی قبل کشور فرانسه اعلام کرد که پیکر او را از پاریس به محل تحصیلش در ایالت «سارت» واقع در شمال غربی این کشور منتقل خواهد کرد. البته این اولین بار نیست که جسد دکارت شهر به شهر میرسد چون اگر این اتفاق بیفتد جسد او برای سومین بار است که جابهجا میشود! بار نخست جسد او از محل درگذشت و دفنش در استکهلم سوئد به فرانسه منتقل شد. بعد از آن در زمان انقلاب کبیر فرانسه دوباره پیکر دکارت را از سوئد به فرانسه آوردند تا در کلیسای «سن ژرمن دوبری» دفن کنند. حالا همه این بیخانمانیها به کنار، این وسط یک عده قاچاقچی و دزد از آب گلآلود ماهی گرفتند. تاکنون چند قطعه از استخوانهای دست دکارت توسط دزدان به سرقت رفته و به قیمتهای گزافی به فروش رفته است. کارشناسان میراث فرهنگی فرانسه فاش کردهاند که جمجمهای که در موزه بشر این کشور نگهداری میشود کاسه سر دکارت است.
شاید خود دکارت (در اینجا منظورمان روح مبارکش است) زیاد از این جابهجا شدنها بدش نیاید، چون او همیشه عاشق سفر بود! او چند سالی را در اروپا به سیاحت پرداختوچند سالی را هم در پاریس ماند، اما زندگی در پاریس را که مزاحم اندیشههای فلسفی اش دید، نپسندید و در سال 1628 دوباره به هلند بازگشت و تا سال 1649 مجرد، تنها و دور از هر گونه دغدغههای سیاسی و اجتماعی، تمام اوقات خودش را صرف پژوهشهای علمی و فلسفی کرد. تحقیقات او هم بیشتر تجربی و بر مبنای تفکر شخصی بود
منبع جام جم دی 1387
سال 1388 آغاز شد .با تبریک آن به همه دوستان ، پیرامون عدد1388 مطالب جالبی میتوان بیان کرد.این عدد را می توان به 15 روش به صورت حاصل جمع تعدادی عدد مربع نوشت از جمله :
262+262+62=1388
302+222+22=1388
322+182+62+22=1388
332+172+32+12=1388
همچنین میتوان آن را به 3 روش به صورت جمع توان سوم تعدادی عدد مثبت نوشت از جمله:
93+73+63+43+33+23+13=1388
برای اطلاع از سایر خواص جالب این عدد منتظر نظرات ارزنده شما هستم.
با دایره داخلی (بنفش)، دوایر خارجی (آبی)، نیمسازهای زوایای داخلی (قرمز) و نیمسازهای زوایای خارجی (سبز) |
مثلث تماس (قرمز)، نقطه جرگونه (سبز) |
دایره نه نقطه ای مثلث بر سه دایره خارجی و همچنین دایره داخلی مماس میباشد. نقطه فورباخ(Feuerbach) روی دایره داخلی قرار دارد.
با علامت گذاری رئوس مثلث با B، A و C و سه نقطه تماس دایره داخلی و مثلث با TB، TA و TC (که TA روبروی A قرار داشته و به همین ترتیب بقیه)، مثلث TATBTC
|
مفاهیم نادقیق بسیاری در پیرامون ما وجود دارند که آنها را به صورت روزمره در قالب عبارتهای مختلف بیان می کنیم . به این جمله دقت کنید: " هوا خوب است." هیچ کمیتی برای خوب بودن هوا مطرح نیست تا آن را اندازه بگیریم بلکه این یک حس کیفی است. در واقع مغز انسان با در نظر گرفتن فاکتور های مختلف و بر اساس تفکر استنتاجی جملات را تعریف و ارزش گذاری می نماید که مدل سازی آنها به زبان و فرمولهای ریاضی اگر غیر ممکن نباشد کاری بسیار پیچیده خواهد بود.منطق فازی تکنولوژی جدیدی است که شیوه هایی را که بر ای طراحی و مدل سازی یک سیستم نیازمند ریاضیات پیچیده و پیشرفته است، با استفاده از مقادیر زبانی و دانش فرد خبره جایگزین می سازد.ادامه مطلب...
پارادوکس سقراط ( Socrates Paradox )
نقل شده است که سقراط روزی گفته است : " چیزی که می دانم این است که من هیچ چیز نمی دانم ".
پارادوکس جزیره ی وحشی ها
در جزیره ای قبیله ای وحشی زندگی می کردند که دو خدا، خدای راستی و خدای دروغ داشتند. آنها هر کس را که به جزیره می آمد قربانی می کردند، به این ترتیب که از وی سوالی می پرسیدند، اگر راست می گفت او را قربانی خدای راستی و اگر دروغ می گفت، او را قربانی خدای دروغ می کردند. روزی شخصی وارد جزیره شد. او را گرفتند و از او پرسیدند " سرنوشت تو چه خواهد بود؟ " آن شخص جواب داد " شما من را قربانی خدای دروغ خواهید کرد. " با این جواب وحشی ها مستاصل شدند زیرا خواه راست گفته باشد و خواه دروغ باید هم قربانی خدای راستی شود و هم قربانی خدای دروغ !ادامه مطلب...